تاریخ انتشار: شنبه 1395/05/23 - 12:46
کد خبر: 207024

به بهانه ولادت امام رضا(ع)

تو خوب جایی آمده‌ای سروری کنی/ هر رعیتی که رعیت ایران نمی‌شود

تو خوب جایی آمده‌ای سروری کنی/ هر رعیتی که رعیت ایران نمی‌شود

ارادت مردم شریف ایران به ائمه اطهار در برگزاری هیئات مولودی و جشن‌های متعدد در اعیاد و ایام ولادت این بزرگواران و همچنین، هیئات عزاداری و مرثیه در ایام شهادت و عزاداری این بزرگواران متبلور است.

خبرنامه دانشجویان ایران: ولادت امام رضا(ع) از جنبه‌های مختلفی برای مردم ایران اهمیت دارد به خصوص اینکه میزبانی ایرانیان و شوق زیارت‌شان از ائمه اطهار(ع) در تاریخ اسلام زبانزد است.

به گزارش خبرنگار «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ فرارسیدن ولادت امام رضا(ع)، با توجه اینکه پس از میلاد با سعادت حضرت معصومه(س)، ایرانیان را حدود ده روز به شادی و سرور وا می‌دارد، شادی و سروری که به واسطه نامگذاری دهه کرامت بر روی این روزهای با برکت شوق روزافزون و زایدالوصفی را به میزبانان امام هشتم می‌دهد؛ هرچند ایرانیان، حضرت علی بن موسی‌الرضا را ولی نعمت خود می‌دانند.

ارادت مردم شریف ایران به ائمه اطهار در برگزاری هیئات مولودی و جشن‌های متعدد در اعیاد و ایام ولادت این بزرگواران و همچنین، هیئات عزاداری و مرثیه در ایام شهادت و عزاداری این بزرگواران متبلور است.

شاعران و ذاکرین این آستان نیز از فیض ارادت بی تصیب نمانده‌اند برگ سبزهایی را برای ارائه هرچه بیشتر خلوص و تواضع به اهل بیت عصمت و طهارات و چهارده معصوم، نوشته و خوانده‌اند.

بر همین اساس، چند قطعه از ارادت شاعران اهل بیت عصمت و طهارت در رثای علی بن موسی‌الرضا(ع) را می‌خوانید:

آنان که عاشقند به دنبال دلبرند
هر جا که می روند تعلق نمی برند

از آن چه که وبال ببینند خالی اند
عشاق روزگار، سبک بال می پرند

پرواز می کنند به هر جا که جلوه ای ست
گاهی ملائک اند و گاهی کبوترند

دل را به دست هر کس و ناکس نمی دهند
دلداده ی قدیمی آل پیمبرند

آنان که عاشق علی و فاطمه شدند
مدیون خانواده موسی بن جعفرند

ما عاشقیم عاشق زهرا و حیدریم
ما شیعیان کشور موسی بن جعفریم

آدم بدون مِهر تو انسان نمی شود
سلمان بدون عشق مسلمان نمی شود

آن گردنی که تیغ تو را بوسه می زند
سوگند می خوریم، پشیمان نمی شود

وقتی کبوتران حریمت گرسنه اند
گندم برای سفره ما نان نمی شود

باید هزار قرن حکومت کنی مرا
سلطان چند روزه که سلطان نمی شود

تو خوب جایی آمده ای سروری کنی
هر رعیتی که رعیت ایران نمی شود

جز تو نمی شویم گرفتار هیچ کس
یعنی نمی رویم به بازار هیچ کس

تو آسمان عشقی و خورشید گنبدی
خورشید هشتمی و به ایران خوش آمدی

تو سجده ای و ساجد و مسجود و مسجدی
تو عابدی و عبدی و معبود و معبدی

تو کربلایی و نجفی و مدینه ای
یعنی شهید و شاهد و مشهود و مشهدی

نُه چشمه از علوم، به قلب تو جاری است
با این حساب، عالِم آل محمدی

تو آمدی و آمدنت رفتنی نداشت
مانند آفتاب، تو در رفت و آمدی

ای آبروی جن و ملک خاکبوسی ات
عالم فدای جلوه شمس الشموسی ات

زائر شدم نسیم، صدای مرا گرفت
از دستم التماس دعای مرا گرفت

یک شب کنار پنجره فولاد، مادرم
آن قدر گریه کرد شفای مرا گرفت

یک پارچه گره زد و تا سال های سال
«سهمیه امام رضای»1 مرا گرفت

صحن تو، آسمان تو، گنبد طلای تو
حتی مجال کرب و بلای مرا گرفت

ایمان نداشتم که ضمانت کنی مرا
تا این که آهو آمد و جای مرا گرفت

سائل شدن به خاطر منّت کشیدن است
آهو شدن بهانه اکرام دیدن است

ای مهربان ترین کرم سفره ی گدا
یا ایها الرئوفی و یا ایها الرضا!

امشب خدا کند که تو را ای حضور محض
این قوم اشتباه نگیرند با خدا!

ای لطف بی نهایت شب های زائران
یک بار ما، سه بار شما پیش ما بیا

با گریه های توست اگر گریه می کنیم
ای روضه خوان گریه ی ابن شبیب ها

یابن شبیب گریه فقط بر غم حسین
یابن شبیب گریه فقط بهر کربلا...

یابن شبیب جدّ مرا سر بریده اند
پیش نگاه عمه ما سر بریده اند

علی اکبر لطیفیان
**********
*****

این نسخه را بر بال یک پروانه بنویسید
دارو؟...نه در این برگه دارو خانه بنویسید
 
مشهد-حرم  یک عمر پشت پنجره فولاد
جای مسکّن هم برایم دانه بنویسید
 
این بغض ها جای خودش آقا برای من
اشک روان تا ناودان چانه بنویسید
 
روزی دو ساعت آه-پشت پنجره فولاد
لطفا برای گریه هایم شانه بنویسید
 
نامم درون لیست باشد هرچه که باشد
زائر اگرکه نیستم دیوانه بنویسید
 
"این جاست داروخانه ی تضمینی عالم"
این جمله را بالای سقاخانه بنویسید
 
هرروز اگر امکان ندارد لااقل آقا
توفیق این درگاه را ماهانه بنویسید
 
تامستی از حد بگذرد در مجلس مستان
این شعر را روی لب پیمانه بنویسید
 
مهدی رحیمی
**********
*****
 
نه دعبلم نه فرزدق که شاعرت باشم
که شاعرت شده مقبول خاطرت باشم
 
نه آهو ام نه کبوتر که ضامنم باشی
و یا پرنده ی صحن مجاورت باشم
 
نه آن دلی که به معنا رسم نه آن چشمی
که مثل آینه حیران ضاهرت باشم
 
ولی زلطف مرا هم گدای خویش بخوان
که با تو صاحب دنیا و آخرت باشم
 
همیشه سفره ی مهمان نوازیت باز است
اجازه می دهیم گاه زائرت باشم؟
 
اجازه می دهیم گاه از تو بنویسم؟
به عمر چند غزل آه شاعرت باشم
 
سیدمحمدجواد شرافت
**********
*****
 
 
سخن به مدح تو باید فصیح و کامل گفت
هم از شکوه مقامت، هم از فضائل گفت
 
شبیه صائبِ صاحب سخن قصیده نوشت
غزل غزل سر زلف تو را چو بیدل گفت
 
نه چند مثنوی و قطعه و غزل ، باید
که شرح قصة حسن تو در رسائل گفت
 
عبا، نه ... اینکه گدای شما شدم کافیست
حدیث حسن تو کی می توان چو دعبل گفت
 
تفضلی ! که فقط از تو خوانده ام یک عمر
و من نگفته ام و هر چه بود این دل گفت
 
زلال اشک مرا از تبار کوثر کن
در آسمان دو دستت مرا کبوتر کن
 
به قفل بسته کلید اجابت است اینجا
که آستانة جود و کرامت است اینجا
 
به دلنوازی جان در رواق او بنشین
چرا که قبر مسیحای عترت است اینجا
 
بکوش تا پرِ پروانه اش شوی ،‌ زیرا
پر از تلأ لؤ شمع هدایت است اینجا
 
زلال اشک تو از چشمة خلوص دل
همیشه إذن دخولِ زیارت است اینجا
 
نه دیدن حرم و قبر و صحن و گلدسته
هدف وصال حقیقی حضرت است اینجا
 
دوباره کسبِ ثواب هزار حج کردم
طواف قبرِ تو یا ثامن الحجج کردم
 
ببین که حال و هوای حرم چه عرفانیست
پر از بلور و کبوتر پر از چراغانیست
 
به لطف گنبد و گلدسته های زر پوشش‌
همیشه صحن حرم پر فروغ و نورانیست
 
کجاست روضة رضوان به غیر از این مرقد
کجاست جنت الأعلی اگر که اینجا نیست
 
صدای پر زدن بال جبرئیل است این
در ازدحام حرم گرمِ عطر افشانیست
 
حدیث سلسله از یادمان نخواهد رفت
ولایتت به خدا شرطی از مسلمانیست
 
هزار مرتبه شکر خدا که نور تو
چراغ زندگی مردمان ایرانیست
 
کتاب رأفت و مهرت پر از حکایتها
نظیرِ قصة آن پیر مرد سلمانیست
 
ز یادِ مردمِ سایه نشین ایوانت
نرفته خاطره های نماز بارانت
 
سلام ! مظهر یکتای « لیس إلا هو »
سلام ! حضرت خورشید ! ماهِ یوسف رو
 
مقام عصمتتان « إنما یرید الله »
قسم به اشهد أن لا اله الا هو
 
شبی نشان بده از باب « یطمئن قلوب »
به چشم خسته­ مان گوشه ای از آن ابرو
 
دخیل گریه ببندید زائران اینجا
به حلقه های ضریح مطهر از هر سو
 
چگونه ضامن دلهای ما نخواهد شد
رئوف شهر که کرده ضمانت آهو
 
خوشا به حال کسی که شبیه اهل نظر
به خدمت حرمش گیرد از مژه جارو
 
غباری از اثر رفت و آمدش شاید
شبیه فرش حرم بر روی سرش باشد
 
همیشه باغ لبش غنچة تبسم داشت
که خنده با لب نورانیش تفاهم داشت
 
تمام عمر شریفش، مکارم الأخلاق
به لحظه لحظة اوقات او تجسم داشت
 
اگر امام رئوف است، بسکه همواره
به سینه دغدغة مشکلات مردم داشت
 
برای رزق تمامِ کبوتران شهر
حیاط خانة آقا همیشه گندم داشت
 
هر آنکه جرعه ای از جام معرفت نوشید
سری به خاک قدوم امام هشتم داشت
 
و هر فرشته برای تبرک بالش
به خاک راه امامِ رضا تیمم داشت
 
برای ما به جز این آستان پناهی نیست
از آسمانِ حرم تا بهشت راهی نیست
 
تویی که این همه دارالشفایِ دل داری
نرفته از حرمت نا امید بیماری
 
دوباره نغمة نقّاره خانه می آید
شفا گرفته کسی با تفضّلت ! آری
 
کجاست گوش دلی تا که بشنود هر روز
از این ترنم نقاره بانگ بیداری
 
دو بال پر زدنت را قنوت اشکت کن
ببین برای پریدن عجب سبکباری
 
دوباره پنجره فولاد و إذن کرب و بلا
میان صحن حرم شد چه گریه بازاری
 
دوباره روضه گرفتند زائران اینجا
بیاد مشک عطش نوش و خشک سرداری
 
رهاست در نفس این حرم شمیم یاس
به یاد علقمه و قبر حضرت عباس
 
یوسف رحیمی
**********
*****
 
 
چشمه‌های خروشان تو را می‌شناسند
موج‌های پریشان تو را می‌شناسند
 
پرسش تشنگی را تو آبی، جوابی
ریگ‌های بیابان تو را می‌شناسند
 
نام تو رخصت رویش است و طراوت
زین سبب برگ و باران تو را می‌شناسند
 
هم تو گل‌های این باغ را می‌شناسی
هم تمام شهیدان تو را می‌شناسند
 
از نشابور بر موجی از «لا» گذشتی
ای که امواج طوفان تو را می‌شناسند
 
بوی توحید مشروط بر بودن توست
ای که آیات قرآن تو را می‌شناسند
 
گرچه روی از همه خلق پوشیده داری
آی پیدای پنهان تو را می‌شناسند
 
اینک ای خوب، فصل غریبی سر آمد
چون تمام غریبان تو را می‌شناسند
 
کاش من هم عبور تو را دیده بودم
کوچه‌های خراسان تو را می‌شناسند
 
قیصرامین پور
**********
*****
 
 
 سیدی هر چه بودم و هستم
به ضریح تو دست دل بستم
 
تو رئوفی و من زمین‌خورده
تو بلندی و من همه پستم
 
بس که بگرفته‌اید تحویلم
فکر کردم که از شما هستم
 
عهد بستم دگر گنه نکنم
باز هم عهد خویش بشکستم
 
عوض آنکه دست رد بزنی
باز بگرفتی از کرم دستم
 
روز اول اجازه‌ام دادید
بر شما خانواده پیوستم
 
آتش ار سوزدم نمی‌فهمم
بس که از کوثر تو سرمستم
 
نگـذاری برنـد در نـارم
به همه گفته‌ام رضا دارم
**********
*****
 
 
 تو ولی خدای منانی
تو به کل وجود سلطانی
 
تو کلام خدا به نطق کلیم
تو به درد مسیح درمانی
 
بس که آقا و مهربان استی
ضامن آهوی بیابانی
 
ما همه قطره‌ایم و تو دریا
ما همه تشنه و تو بارانی
 
به خدا ای چراغ ‌و چشم نبی
که تو چشم و چراغ ایرانی
 
هر دلی برتو یک خراسان است
گرچه خود در دل خراسانی
 
کس نداند غریب طوس تو را
که تو خود ضامن غریبانی
 
من به کویت پناه آوردم
عـوض گـل، گناه آوردم
**********
*****
 
 ای ملایک کبوتر حرمت
چشم آدم به گندم کرمت
 
نه خراسان فقط،که ملک خداست
عالمی زیر سایۀ علمت
 
تو مسیحای آل فاطمه‌ای
که مسیحا دمد ز فیض دمت
 
حرم قدس کبریا گردید
به خراسان رسید تا قدمت
 
قاتلت را نمی‌کنی نومید
به جوادت اگر دهد قسمت
 
همۀ زندگانی‌ام این است
که دهم جان به‌ گوشۀ حرمت
 
هم ملک زائر تو، هم انسان
هم عرب سائلند، هم عجمت
 
هر که یک بار بر تو آرد رو
تو سه نوبت کنی زیارت او
نظرات
حداکثر تعداد کاراکتر نظر 200 ميياشد
نظراتی که حاوی توهین یا افترا به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران باشد و یا با قوانین جمهوری اسلامی ایران و آموزه‌های دینی مغایرت داشته باشد منتشر نخواهد شد - لطفاً نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید
تورهای مسافرتی آفری
طوفانی که پرده از چهره غرب کنار زد
برگزاری تجمع دانشگاه تهران در حمایت از دانشجویان آمریکایی
تمدید ثبت‌نام و ویرایش آزمون استخدامی فرزندان ایثارگران
حمایت بسیج اساتید از دانشگاهیان جهان علیه رژیم صهیونیستی
دانشگاه حضرت معصومه(س) باید به عنوان یک هویت مستقل بماند
اینفوگرافیک/ قوانین جدید دریافت گواهینامه در سال ۱۴۰۳
دانشگاه امیرکبیر حرکت شجاعانه دانشگاهیان آمریکا و اروپا در حمایت از مردم غزه را ستود
نگرانی شدید تل‌آویو از همکاری‌های دفاعی ایران و روسیه
تصویر متفاوت از اعتراضات دانشجویی آمریکا
بازداشت‌ها در جنبش دانشجویی حامی فلسطین به روایت آمار
سرقت با شگرد تعویض کارت بانکی در مترو
پیام آیت‌الله مکارم خطاب به سردار رادان درباره «طرح نور»
سفر برنامه‌ریزی‌شده «اردوغان» به آمریکا لغو شد
ورزشکاران زن ایرانی افتخار آفریدند
اکثر آمریکایی‌ها به نتانیاهو اعتماد ندارند
دستگیری عامل تیرندازی در منطقه فرحزاد
عمره‌گزاران ایرانی احرام پوشیدند
بایدن: زمانی به خودکشی فکر می‌کردم
قهرمان سابق جودوی آسیا درگذشت
طرح ترافیک جدید امسال اجرا نخواهد شد
اینجا دانشگاه است
نظرسنجی
بنظر شما باتوجه به حوادث اخیر فلسطین چقدر احتمال فروپاشی رژیم صهیونیستی وجود دارد؟




مشاهده نتایج
go to top